«مکانیزاسیون» نقش قابل توجهی در تامین امنیت غذایی دارد
حسین دهقانی سانیج، رئیس موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی در سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی در گفتوگوی تفصیلی با اقتصاد معاصر به بررسی کارآییهای مکانیزاسیون در دو موضوع خاص اراضی کوچک مقیاس و همچنین کشاورزی دقیق پرداخته که در ادامه به آن میپردازیم.
همانطور که مستحضر هستید، یکی از اهدافی که بخش کشاورزی دنبال میکند، افزایش بهرهوری است. میدانیم که مکانیزاسیون یکی از زیرساختهای مهم مورد نیاز برای ارتقا بهرهوری تلقی میشود اما این بیان خیلی کلی است. خیلی خوب میشود تا با دقت، تیزبینی و تجربه حضرتعالی، برخی نقاط کلیدی این موضوع را در این جلسه بررسی کنیم.
ببینید، قطعا کشور در حوزه مکانیزاسیون، سرمایهگذاری بسیار وسیعی انجام داده ولی بررسیهای میدانی نشاندهنده این موضوع است که باید توجه بیشتری به برخی نقاط داشته باشیم. در عرایضم دوست دارم روی دو موضوع متمرکز شوم که یا در کشور به آنها پرداخته نشده یا دست کم به طور جدی به آن موضوعات ورود پیدا نکردهایم.
موضوع اول بحث «اراضی کوچکمقیاس» است. بر اساس تعریفی که فائو ارائه داده، اراضی زیر ۲ هکتار به عنوان اراضی کوچکمقیاس در بخش کشاورزی شناخته میشوند که این اراضی در ایران ما هم بخش زیادی از اراضی کشاورزی را شامل میشوند. بر اساس آخرین اطلاعاتی که از سرشماری سال ۱۳۹۳ به دست آمده است، تقریبا ۵۰ درصد از بهرهبرداران کشاورزی، دارای اراضی زیر ۲ هکتار هستند.
عموما ادواتی که صنعتگران بخش کشاورزی تولید میکنند، مختص اراضی بزرگمقیاس است که البته شاید این کار به دلایلی، اقتصادیتر باشد. بنابراین در امور پژوهش، صنعت، حمایت از صنعتگران و تشویق صنعتگران به تولید ادوات و تجهیزات مورد استفاده در اراضی کوچکمقیاس، سرمایهگذاری خوبی انجام نشده است. البته استثنائاتی هم وجود دارد. میتوانیم مثالهایی را در باب بعضی از زراعتها مثل زراعت برنج بیاوریم که اگرچه اراضی آنها کوچکمقیاس است ولی به سبب مزیتهای اقتصادی، مکانیزاسیون آنها پیشرفت قابل توجهی داشته است. با این حال در رابطه با بسیاری از محصولات، بر حسب شرایط اقلیمی بسیاری از استانهای ما، سرمایهگذاری قابلتوجهی در این بخش اتفاق نیفتاده است. به عنوان مثال، همچنان در سیستان و بلوچستان شاهد هستیم که بسیاری از کشاورزان گندم خود را با داس برداشت میکنند و ادواتی که بتوانند در این اراضی کمککننده باشند، معرفی نشده است.
به نظر میرسد، این موضوع لااقل به دلایل اقتصادی طبیعی باشد.
بله اما اولا برای این موضوع در دنیا پیشرفتها و منطقهایی شکل گرفته و ما عقب هستیم. دوما وقتی از نگاه بهرهوری صحبت میکنیم، دیدگاه ما برای این اراضی از جنس «کشاورزی معیشتی» است و باید به این گروه از جامعه کشاورزان که میتوانند نقش قابل توجهی در امنیت غذایی کشور داشته باشند، نگاه ویژهای داشته باشیم.
قطعا وقتی به مکانیزاسیون این اراضی ورود پیدا نکنیم، شاهد این موضوع خواهیم بود که در مقیاس ملی و در رابطه با بسیاری از محصولات، متوسطِ ما از مقیاس جهانی پایینتر است. به اشتباه گمان میکنیم که عملکرد ما پایین است ولی بر اساس همین اطلاعات، با توجه به ورود مکانیزاسیون در اراضی بزرگمقیاس، در این حوزه قاعدتا بهرهوری بهتری داریم اما در اراضی کوچکمقیاس، این موضوع شکل نگرفته است. بنابراین توصیه میشود که در قسمتهای مختلف اعم از پژوهش، صنعت، حمایتهای دولتی، تشویقها و حتی آموزش و ترویج جامعه کشاورزان اراضی کوچکمقیاس، ورود پیدا کنیم تا در آینده نزدیک شاهد ارتقا بهرهوری مناسب در این اراضی باشیم. این اولین موضوع کلیدی است.
موضوع دیگری که لازم میدانم به آن ورود پیدا کنم، موضوع «کشاورزی دقیق» است. کشور ما آنطور که باید و شاید به آن نپرداخته و همین کاستی، باعث مصرف بیش از اندازه نهادهها در بخشهای مختلف شده است. وقتی به مصرف نهادهها اشاره میکنم، یعنی موضوع آب، انرژی، مصرف سوخت، نیروی انسانی و نهادههایی مثل کود و سم مطرح هستند. مستحضر هستید که کشاورزی دقیق معرف یک سیستم مدیریتی کشاورزی تکامل یافته است که با به کارگیری تکنولوژی، برای افزایش بهرهوری و کاهش مصرف نهادهها از طریق افزایش عملکرد در اراضی کشاورزی در تلاش است.
آیا در این زمینه در کشور کاری انجام نشده است؟
در کشور، تلاشهایی در رابطه با کشاورزی دقیق به صورت پراکنده مشاهده میشود اما به انسجام و برنامهریزی سیستمی نیازمند هستیم.
ممکن است در این زمینه کمی مصداقیتر بفرمایید که چه باید کرد؟
به عنوان مثال میتوانم به بحث «آبیاری هوشمند» اشاره کنم که به عنوان بخشی از کشاورزی دقیق، اتفاق افتاده است. تقریبا طی دو تا سه سال اخیر در راستای توسعۀ آبیاری هوشمند در کشور، بیش از ۳ هزار هکتار از اراضی با ارائه فناوری توسط موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، شرکتهای دانشبنیان و حمایت معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی جریانسازی شده اما آیا همین حد کافی است؟ البته این نکته را مد نظر داشته باشید که این نوع از توسعه فناوری بسیار دشوار است، زیرا عموما کارهایی از این جنس، چالشهایی از جنس اجتماعی و فرهنگی دارد. یعنی کشاورزان باید مزیتهای آن را ببینند و لمس کنند تا کاری که ما انجام میدهیم، آن هم در شرایطی که حمایتهای لازم دولتی وجود ندارد، بتواند در سطح کشور توسعه پیدا کند.
پس شاهد این هستیم که برخی از فناوریها، به صورت پراکنده معرفی میشوند اما این رویکرد ما مفید و کافی نیست. به عنوان مثال در مصرف بعضی از نهادهها مثل بذور ریزدانه و کلزا، تکنولوژیهایی وارد شده و موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی نیز در معرفی این فناوریها نقش داشت و باعث کاهش مصرف این بذور شد. به عنوان نمونه، تلاشی که موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی به منظور تغییر و اصلاح ماشینهای کارنده بذر کلزا انجام داد، باعث کاهش مصرف ۵۰ درصدی بذر کلزا شده است.
کشاورزی دقیق، روی بهرهوری مزارع چه اثر مشخصی میگذارد؟
وقتی در رابطه با کشاورزی دقیق صحبت میکنیم، این انتظار وجود دارد که شاهد ورود تکنولوژی در تمامی مراحل کاشت، داشت و برداشت باشیم و بتوانیم همه عوامل را به طور دقیق پایش کنیم.
در مراحل کاشت و داشت، این انتظار وجود دارد که وقتی در یک منطقه، کشاورزی دقیق اتفاق میافتد، به طور همزمان شاهد مصرف بهینه آب، مصرف بهینه سوخت، مصرف بهینه کود و کاهش سایر نهادهها مثل بذور و حتی سموم و ریزمغذیها باشیم. اینها مواردی هستند که در این دو مرحله میتوانند مورد توجه قرار گیرند.
در مرحله برداشت نیز انتظار میرود که مثلا کمباینهایی که در موضوع گندم در کشور توسعه پیدا کردهاند، به سامانهای تجهیز شوند که بتوانند از خسارتهای احتمالی به گندم جلوگیری کرده و میزان تلفات را به حداقل برسانند. بنابراین در کشاورزی دقیق در رابطه با همه اتفاقاتی که در مزرعه رقم میخورد، این انتظار وجود دارد که دانش و تکنولوژی وارد شود تا ما شاهد ارتقا بهرهوری در سطح مزرعه باشیم.
ممکن است در این موضوع کمی بیشتر و مصداقیتر توضیح بدهید؟
میتوانم مثال دیگری مطرح کنم و آن بحث سوخت است. بر اساس آماری که داریم، تقریبا بخش کشاورزی به تنهایی چیزی حدود ۳.۸ میلیارد لیتر از مصرف سوخت کشور را به خود اختصاص داده که تقریبا ۳.۳ برابر مصرف جهانی است. بر اساس گزارشهایی که موسسه ما در اختیار دارد، در این میان چیزی حدود ۲.۸ میلیارد لیتر مربوط به تامین انرژی تراکتورها، پمپهای آب و دیگر ماشینآلات کشاورزی است. میدانید که در بحث سوخت کشاورزی در سالهای اخیر شاهد محدودیتهایی بودهایم. بنابراین بهینه کردن این نهاده که بسیاری از تصمیمگیران و حتی بهرهبرداران، آن را به عنوان عامل اصلی میشناسند، باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. کشاورزی دقیق میتواند این اتفاق را برای بخش کشاورزی رقم زند.
به نظر میرسد که برای ساماندهی این فناوریها یک عزم ملی فراگیر مورد نیاز است. اینطور نیست؟
دقیقا! به منظور معرفی این تکنولوژیها، بخشهای مختلفی از جمله بخش پژوهش کشور، دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان، بخش آموزش و ترویج کشور و دیگران باید تلاشهای بسیار زیادی در زمینه شناسایی و نشان دادن اثربخشی و مزیتهای اقتصادی این فناوریها به کشاورزان داشته باشند تا همزمان با حمایتهای دولتی، خود کشاورزان نیز به سرمایهگذاری روی فناوری در مزارع علاقهمند شوند. در این مسیر، لازم است که شاهد حمایتها و مشوقهای دولتی از نوع سرمایهگذاری باشیم. مثلا اگر بتوانیم به منظور کاهش مصرف نهادهها و افزایش بهرهبری، در اراضی کوچکمقیاس سرمایهگذاری کنیم، در آینده بسیار نزدیک شاهد به نتیجه رسیدن این نوع سرمایهگذاریها خواهیم بود و کل کشور از مزایای آن بهرهمند خواهند شد.